چرخ چرخِ نفسِ نرمِ گلْ بوتة سرخ
تا رسيدن
پيش پاي خورشيد
كالي رنگين كمان
تا به رازِ الماس
پنجه عاشق رود
گيسوي بلند بيد
پرِ يك پروانه
روي گلبرگ سپيد
زير هرمِ خورشيد
مهربانيها ديد
قبل تر بايد رفت
تا به دريايي از
وصلها، پيوندها
و به دريايي از
دلِ خونرنگ رسيد
قبل تر بايد رفت
مثل گلبوتة سرخ
مثل يك رود دويد
مثل يك پروانه
عطر گلها را چيد
چه بهاريست رفتن
قبل تر بايد رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر