۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

ولگرد سیاسی


آنكس كه راموك فقيه ميشود

اسير غلغلك خرِ دجالي است

كه خندههاي مصنوعيش

ميان دو قطب غير همنام

فازِ هيچ زماني را تداعي نميكند


آنكس كه عاطفه اش

زير پاي فقيه ليز ميخورد

سينوس قوسهاي ولگردي را رسم ميكند

كه به آستان صفر رسيده است.

يعني كه,

پاندول ذهنش

در يك تناوب

فاصله خانه فقيه تا دجال را مي پيمايد


من به اين رفتار

اين فكر,

به اين ذوقِ كفتار

تُف ميكنم!


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر