حمید نصیری(ح.اختر)
از تهِ قلب بر مي خيزد
در دهان شكل ميگيرد
و بر گونهيي مي نشيند
در شيب پوست مي دمد
و در روانِ خون مي دود
و باز بر خمِ نشاطِ قلب پنهان مي شود
باز مي گردد
از طعم لبهاي تر
در عطرِ دهاني ديگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر