۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

شب و فریاد


ثانيه هاي ترس

از شيب شب فرو مي ريزد

فريادِ رگانم

از بستر ثانيه ها ميگذرد


انساني ميميرد

شب مي خندد

قبري منتظر است

در دهشتناكترين گوشه شب

فريادم

صداي روشن فرداست



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر