۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

مرگ خيس


براي قمري, زن منطقه زير خط فقر در اسلامشهر

كه هنگام برداشتن آب از فشاري سركوجه

دچار برق گرفتگي شد و جان باخت

و سه كودكش را بي مادرگذاشت


مرگ خيس را جستجو كردي

به آنكه جرعه اي بنوشي

در عصر ماتم.


نفست را در شتاب كوچه كاشتي

درست زير «فشاري» آب

مهرت را در خانه كاشتي

زير سايبان پلك كودك ات

عشقت را در كوزه كاشتي

تا خود ضمير روشن آب باشي.


كوچه از هجوم سوك لبريز

نگاه نقره اي ابر توفان باريد

و تابوت خشم

بر بازوان همسايه ها برخاست.


قمري جان!

قمري پرپر شده!


عبور تو از موج سبز حوضچه

در زير پلكان خانه,

دمپايي هاي پاره انتظار

قُلقُل كتري بي دستة دودآلود

بر شعله زرد علاءالدين

ترا مي خوانند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر