اشعار
حمید نصیری(ح.اختر)
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه
زنگولة شكوفه
درخت سيب حياط ما ميداند
بهار رسيد
وقتي زنگولة شكوفهها
ميرقصند بر شاخههايش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
درباره من
hamid akhtar
ایمیل:hakhtar_38@yahoo.fr
مشاهده نمایه کامل من
صفحات وبلاگ
صفحه اصلی
گاه نگار
یاد و یادواره ها
مقالات
مصاحبه ، ترجمه و نقد ادبی
قصه ها
ترانه ها
عکسها
بايگانی وبلاگ
▼
2009
(87)
◄
ژوئیهٔ
(1)
▼
ژوئن
(86)
دوبيتي
تمنی
تا آنسوي تصوّر
غم
تكدي
فانوس بيدار دل زمين
عبور بی واسطه
تبارنامه
ترس
غزل اتحاد
دیرآشنا
جوانه بر صليب
جمال خون
جنایت خاموش
جنس دوم
جدال
انتخاب
امید زنده دار!
احساس مجهول من
اختناق
اشک
ای کاش!
خواب و بیداری
بوسه
خورشید خندان من
خانه تکانی
خالی از جرقه آدم
بازیافته
با قلب ياقوتي تو
بشارت
برج ایفل
بر ساحت آب
بیداد
خیز شرف
سایه خیال
سرود آفرينش
شکوائیه
شکل شعرم می شوی
شكيب و شريف
شعر نسروده
شبلِ دريايی
شب و فریاد
شياّد
رقص تانکها
قبل تر بايد رفت
زمان تنبل
زيتونهاي خميده
یقین آفتاب
یاد
صداي شكيب
صافي شده از نبض آب
پیچک و خرمالو
پس از خورشيد
پرخاش تبعيدي
ميعادگاه دريا و روز
منشور جاودانگي
هرگز نمی خواهم
مرگ اعتماد
مرگ خيس
نواي مهرگان
چهل سالگي
چه اتفاق روشني
قانونِ درندگان
سيماي ماندگار
سلام اي سبز پوش
گمشاد
زنگولة شكوفه
سنگ و شيشه
گوهر رعنا
شبابِ سنگستان
رستاخیز گل
ايراني روسپيد
الماس پوشان
ايران من بپاخيز!
ولگرد سیاسی
واژههاي خسيس
واژه فروش
درنگ پرلاشز
بی مرگ
بزرگتر از پايان
باد پای کوچک
با من از گلها بگو
فرياد واژه
تا چشمخانه
قسم بر خون پاكت اي ندايم
بذل ماه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر